سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لرستان در آینه تاریخ

لرستان درجنگ جهانی اول

    نظر

در سال 1293خورشیدی ،یکی از بزرگترین حوادث بزرگ تاریخ جهانی بوقوع پیوست. این حادثه که بسیاری از کشورهای دنیا و از جمله ایران را تحت تاثیر قرار دادجنگ جهانی اول(از ماه اوت1914 تا نوامبر1918)بود. با آغاز جنگ،احمد شاه قاجارکه تازه بر تخت سلطنت نشسته بود فرمانی مبنی بر بی طرفی ایران صادر کرد. ولی سپاه عثمانی با کمک کردها شهرهای ارومیه و تبریز را تصرف کرد. قوای روسیه نیز پس از تجاوز عثمانی، برای آذربایجان، نیرویی اعزام کرد.بین قوای روسیه و سپاه عثمانی جنگ سختی در گرفت که عده زیادی از مردم آذربایجان کشته و زخمی شدند. سرانجام روس بر عثمانی پیروز شد و آذربایجان رابه تصرف در آورد. نیروهای انگلیس نیز به جنوب کشور، تجاوز کرده و بوشهر ،محمره (خرمشهر) و چند شهر ایران را تصرف کردند.آلمانی ها نیز قوای خود را وارد ایران کردند. بنابراین قسمتی از ایران تحت سلطه عثمانی، قسمتی به تصرف روس ها و قسمتی در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت.

همزمان با آغاز جنگ جهانی اول ، اوضاع درونی دستگاه حکومتی ایران آشفته بود. دولت مستوفی، پس از هفت ماه سقوط کرد و دولت مشیر الدوله روی کار آمد. نمایندگان مجلس به دو گروه دمکرات ها و اعتدالیون تقسیم شده بودند. دولت های روسیه و انگلیس از یک سو و آلمان و عثمانی از سوی دیگر تلاش می کردند با نفوذ در این احزاب، قدرت خود را پایدار سازند و دولت ایران را به سوی خود بکشانند. هرج و مرج و نا امنی سراسر ایران را فرا گرفته بود و فقر و تنگدستی گریبانگیر مردم شده بود. مردم ایران که در آن زمان از عملکرد دولتهای روس و انگلیس سخت دلخور و نگران بودند به دولت و نیروی جدید یعنی آلمان گرایش پیدا کرده بودند.

در خصوص وضعیت سیاسی لرستان ، باید گفت، در ابتدای جنگ جهانی اول رضا قلی خان نظام السلطنه مافی، بر لرستان حکومت می کرد. او در لرستان پس از سرکوب بیرانوندها، عده ای چریک و سوار محلی استخدام کرد و تشکیلات ژاندارمری را توسعه داد. با آنکه دولت در تهران متزلزل و اوضاع کشور از هم گسیخته و پریشان بود، اما نظام السلطنه با نفوذ شخصی خود و با کمک نیروی مختلطی که به وجود آورده بود و با پشتیبانی غلامرضا خان ، والی پشتکوه و شیر محمد خان سگوند و مهر علی خان حسنوند، امنیت لرستان را حفظ کرد. او در لرستان به کار حکومت ادامه داد در حالی که جنگ جهانی از مرزهای ایران گذشته بود .

نظام السلطنه مافی ، به رغم معایبی که داشت از لحاظ فکری شخصیتی مهین پرست و خواستار استقلال کشور بود و درباره عملکرد دولتهای روس و انگلیس در ایران نگران بود و در مناطق تحت انقیادش این نگرانی و ناخوشایندی را با مداخلات و تجاورزات استعمارگران نشان می داد . به همین دلیل ، هنگام جنگ جهانی ، نظام السلطنه نیز همچون اکثریت مردم ایران هوادار آلمانی ها شد . زیرا آلمان را نیرویی سوم در مقابل تجاوزات و مداخلات روس و انگلس می پنداشت و همکاری با آلمانی ها را یک وظیفه ملی می دانست.

نظام السلطنه به دنبال این سیاست ، به همراه تعدادی از خوانین لرستان به بروجرد رفت. در آنجا پس از رفع کدورت با سران بیرانوند و اتحاد خوانین لرستان و کنار نهادن دشمنی های شخصی ، قراردادی با نماینده تام الاختیار آلمان  »   کنت کانیتز   «   منعقد کرد. بر اساس این قرارداد که به امضا   »پرنس رویس   «   وزیر مختار آلمان رسید ، استقلال و تمامیت ارضی ایران به مدت 20 سال تضمین می شد. آلمانیها همچنین از نظام السلطنه خواستند رهبری و فرماندهی اردوی محلی را به عهده بگیرد .

پس از تنظیم قرارداد بین نظام السلطنه و آلمانی ها هر یک از خوانین لرستان نیروی چریکی ای را که تعهد کرده بودند، آماده کردند و برای مقابله با روس ها آماده حرکت به منطقه صحنه شدند . نظام السلطنه در اوایل صفر 1334 هـ ق ، با هزار نفر از سواران شخصی و تفنگداران دولتی و ژاندارم و چریک های لر ، از بروجرد به قصد شهر صحنه حرکت کرد . در نهاوند هم گروهی از خان های یار احمدی و جمعی از سواران مهر علیخان به او پیوستند. نظام السلطنه حکومت بروجرد را به تقی خان نایب الایاله سپرد و   »   ماژور دماره«   افسر ژاندارمری و سالار مظفر بیرانوند را برای پاس امنیت لرستان در بروجرد گذاشت و همسر خود را با جمعی خدمه روانه کربلا کرد .

خبر حرکت نظام السلطنه در تمام ایران بخصوص در تهران انعکاس شدیدی داشت و برای ایرانیان وطن خواه، خبری مسرت انگیز و امیدبخش بود . در این زمان روس ها همدان و کنگاور را تصرف ، و خطوط تلگراف را قطع کردند. در تهران نیز یک حکومت دست نشانده انگلیس و روس به رئیس الوزرایی فرمانفرما ، روی کار آمده بود. مناطق جنوب ایران به اشغال انگلستان در آمده بود و رئیس علی دلواری در مقابل آنان پایمردی شدیدی نشان داد . روسها نیز از جانب شمال به ایران یورش آورده و در مناطق غرب ایران نفوذ کرده بودند . در آن هنگام که تهران در آستانه اشغال به دست انگلیسی ها و روس ها بود ، تعدادی از افراد وطن پرست و نمایندگان ملی      مذهبی از جمله آیت الله مدرس،سلیمان خان میکده، سلیمان میرزا ، سید محمد صادق ، مساوات و وحید الملک از تهران به قصد مبارزه با تجاوزات متفقین مهاجرت کردند و در قم کمیته دفاع ملی تشکیل دادند تا نقشه دفاع عمومی را طراحی کنند . روس ها به طرف قم حرکت کردند . کمیته دفاع ملی ناچار از راه اصفهان، کاشان ،بروجرد و خرم آباد راهی کرمانشاه شد . زیرا کرمانشاه از نظر امکان کمک عثمانیها و استفاده از حمایت عشایر موقعیت مناسبی داشت .

مهاجرت کمیته دفاع ملی- که ازسران احزاب دمکرات و ملیونتشکیل شده بود- از قم به کرمانشاه خالی از دردسر نبود.درمسیربروجرد به خرم آباد عشایر بیرانوند و در راس آنها «علی مردان خان بیرانوند»قرار داشت.بدون هماهنگی با این خان عبور از این منطقه خطر جانی و غارت را در پی داشت.به همین منظوریکی از سران مهاجرین بنام امان الله خان اردلان، ملقب به «عزالممالک» که وزیر مالیه و خزانه داری دولت را به عهده داشت، با دو تن دیگر از نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند قبل از عبور از منطقه چقلوندی با علی مردان خان ملاقات و اجازه عبور را بگیرند.در این زمان علی مردان خان برجسته ترین خان بیرانوند درقلعه روستای «دهکرد»نزدیک بروجرد ساکن بود. عزالممالک اردلان به همراه چند تن از نمایندگان مجلس تصمیم گرفت با او دیدار کرده اجازه عبور از منطقه تحت قلمروش را دریافت کند.

امان الله خان اردلان، در خاطراتش می نویسد:

  «در دهکرد خبر دادند خوانین بیرانوند سر راه گرفته و مانع عبور هستند.آقای فولادوند با میزا احمدخان عمارلو که همراه ایشان بودند و سوارها از بی راهه به طرف بروجرد رفتند و عبور عده مهاجرین با بارو بنه از مقابل آبادی خوانین بیرانوند که مستعد جلوگیری از ما بودند کار مشکلی بود. بعد از مشاوره قرار شد، من با دو نفر از نمایندگان نزد خان(علی مردان خان) برویم .آقایان وحیدالملک و کزازی دواطلب شده سه نفری با دو نفر ژاندارم به نزد خان رفتیم. درب قلعه خان ، بسته بود و علی مردان خان رئیس بیرانوند در یک بالاخان توی قلعه بود. نردبامی برای ما گذاشتند، از نردبام بالا رفته ما سه نفر را نزد خان برده تفنگ که در دست من بود قبل از تعارف معمولی خان از دست من گرفته کنار خود گذاشت. باید اقرار کرد من هم خیلی بی احتیاطی کرده و بدون جهت با تفنگ نزد خان رفته بودم .بعد از مذاکرات، خان موافقت کرد قافله عبور کند، ما هم پیش خان نشسته چای کثیفی خوردیم تا قافله برسد و از مقابل قلعه عبور کنند. قافله که از نزدیک قلعه عبور می کرد و بالنسبه قافله بزرگی بود و از هر قماش آدمی با بار و بنه یافت می شد.خان گفت: توی این بارها تمام پول و جواهرات است. ما گفتیم خیر خان، تماماً لحاف و دشک و رختخواب است. خلاصه به قول خودش از پول ها گذشت و با ما قرارگذاشت که با چندین صد نفر سوار در بروجرد به ما ملحق شده و با روس ها جنگ کنند. با خداحافظی از خان، سلامت و دست نخورده قافله را به بروجرد رساندیم»

 

قلعه دهکرد

 

نفر وسط علی مردان خان بیرانوند

پس از ملاقات با علی مردان خان کمیته نجات ملی ابتدا به بروجرد و سپس راهی خرم آباد شد. درخرم آباد پذیرایی گرمی از مهاجرین به عمل آمد. مهاجران، در شهر خرم آباد به دستجات کوچک چند نفری تقسیم شدند و هر چند نفر ،محلی اجاره کرده بودند. جمعی نیز در خانه اعیان و تجار به عنوان مهمان پذیرایی شد. مرحوم مدرس در خانه مرحوم سید مختارآهوقلندری که خرید و فروش اسب و قاطر می کرد میهمان بود .حاج عزالملک اردلان و امیر حشمت تبریزی و دیگران به خانه شیخ عبدالرحمان لرستانی ودیگران رفتند.شونمانshwnman   نماینده دولت آلمان نیز که از تهران همراه مهاجران بود مهمان میرزا محمودخان کمالوند شد.

وظیفه امنیت کمیته مهاجران از خرم آباد تا کرمانشاه را نظر علی خان طرهانی حاکم کوهدشت و طرهان به عهده گرفت.بنا به اظهار مولف کتاب «حیات یحیی» او به مهاجران خدمات ذی قیمتی کرد .وی در آن موقع ،مردانگی کرد و خود را به خرم آباد رساند و اردوی مهاجرین را از مهلکه رهانید و از آنها پذیرایی گرمی به عمل آورد.

به هر حال پس از رسیدن اردوی مهاجران به کرمانشاه ، دولت موقتی به ریاست رضا قلی خان 
نظام السلطنه مافی، حاکم لرستان و خوزستان ، تشکیل شد . هسته مرکزی سپاه تحت فرمان نظام السلطنه را عشایر لرستان تشکیل می دادند. هنوز مدتی از تشکیل دولت موقت نظام السلطنه نگذشته بود که روسها کرمانشاه را به تصرف در آوردند و مهاجران به طرف بغداد عقب نشینی کردند . در سال 1917 م / 1295 هـ ش به دلیل انقلاب اکتبر ،روس ها از کرمانشاه ،عقب نشینی کردند. نظام السلطنه مجدداً کرمانشاه را به چنگ آورد ولی حمله انگلیس ها به بغداد و بازگشت روس ها ،موجب پراکندگی قوای مهاجران شد و خود نظام السلطنه نیز به همراه پنجاه نفر از یاران خود به استانبول رفت .

در بین افرادی که با او بودند میرزا حبیب الله خان یمن الملک نماینده لرستان در مجلس شورای ملی ، میرزا اسد الله خان کمالوند ، میر شیخ علی خان ساکی ، میر غیظی خان ساکی ، خان بابا خان ، محمد خان بهادری طولابی از سرشناسان لرستان نیز حضور داشتند .نظام السلطنه تا پایان جنگ جهانی اول به سال 1918 م / 1296 هـ ش در عثمانی و اروپا به سر برد ..

اعضای دولت موقت ملی(از چپ) محمدعلی نظام مافی، امان‌الله اردلان(عزالممالک)، سید حسن مدرس، رضاقلی مافی، محمدعلی فرزین، حسین سمیعی و قاسم صوراسرافیل.

 

اوضاع اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی لرستان

آغاز جنگ جهانی اول وکشیده شدن دامنه جنگ به صفحات غرب ایران بخصوص لرستان و رفتن نظام السلطنه مافی از لرستان بمنزله آخرین تیری بود که پس از مشروطه بر پیکر فرتوت ایران و لرستان وارد آمد . عشایر بیرانوند خطوط بروجرد به خرم آباد را مسدود کردند. شهرها آمال حملات عشایر شد. فقر، ناامنی، پریشانی و جنگ و ستیز همه جا گسترش یافت ودورانی آغاز شد که به نوشته بسیاری از محققان به عصر«خود سری» لرستان شهرت دارد.

 لرستان به هنگام جنگ جهانی اول از نظر سیاسی،اجتماعی و فرهنگی در وضعیت بسیار وخیمی بسر می برد. جنگ به ناامنی،هرج و مرج و فقر و سیه روزی مردم ایران که امیدوار بودند با انقلاب مشروطه به رفاه و آسایش بیشتری دست یابند، دامن زد.آقای «محمدقلی مجد» در کتاب« قحطی بزرگ (1919-1917/1298-1296ش)»گوشه هایی از فقر و فلاکت ملت ایران را در این دوره به تصویر می کشد.بنا به نوشته او در زمان جنگ جهانی اول،با ورود نیروهای خارجی روس و انگلیس و جمع آوری غله توسط آنان،شیوع آنفلانزا در کشور،خشکسالی و احتکار مواد خوراکی توسط برخی تجار،تعداد زیادی از مردم ایران کشته شده و به فقر و سیه روزی افتادند. از دیدگاه مجد این قحطی، بزرگترین قحطی تاریخ ایران و همچنین بزرگترین فاجعه? تاریخ ایران است که از حمله مغول در قرن سیزدهم میلادی نیز بسیار فراتر رفت. ، این واقعه یکی از مصائب بزرگ تاریخ ایران است که درباره آن مطالب اندکی نوشته شده و حتی کمترشناخته شده‌است.محمدقلی مجد برآورد کرده است که در طول سال‌های 19171919 بین هشت تا ده میلیون نفر از جمعیت بیست میلیونی ایران یعنی 40 درصد از جمعیت ایران، در اثر قحطی یا بیماری‌های ناشی از سوء تغذیه از بین رفتند.مجد دولت بریتانیا را به دلیل خرید گسترده غله و مواد غذایی در ایران، وارد نکردن غذا از هند و بین‌النهرین، ممانعت از ورود غذا از ایالات متحده و اتخاذ سیاست‌های مالی از جمله نپرداختن درآمدهای نفت به ایران، مسبب اصلی می داند.

در خصوص وضعیت مردم لرستان در این دوره، منابع اطلاعات زیادی به دست نمی دهند.آرنولد ویلسنwilson.sir ar.tal مامور انگلیسی که همزمان با جنگ جهانی اول به لرستان آمده در خصوص وضعیت لرستان می نویسد:«درمنطقه لرستان به هیچ چیز نمی شود اطمینان کرد و عموم طوایف در حال حاضر نسبت به هم نگران و بدبین هستند واز گذشته دلتنگ وازآینده هم ناامید ومایوس اند وتنها چیزی که ضمن معاشرت با قبایل مختلف لرستان به آن توجه می شود ، احساسات وطن پرستانه ای است که مردم این ناحیه به آب وخاک آبا و اجدادی خود دارند.»

او همچنین درباره فقر مردم شهرنشین وغارت اموال آنان توسط یاغیان، می نویسد:«لرستان درموقع مسافرت اینجانب دچار وضع اسفناکی بود نه فقط مردم شهرنشین در فقر و مسکنت بسر می بردند بلکه گاهی مورد حمله اشرار یاغی ومتمرد واقع شده واموال و اثاثیه آنها به تاراج می رفت.»

او در نامه ای که در خرم آباد به پدرش نوشته است، اوضاع شهر خرم آباد را اینگونه توصیف می کند:«خرم آباد ،عبارت است ازیک ناحیه خراب و ویرانی که      وبا اینکه درایام پیشین این حوالی عموماً آباد ومعمور بوده ، اینک اغلب قنوات رو به خرابی نهاده وساکنان دهات خانه وزندگی خود را ترک گفته و به اطراف متواری شده اند. خانه ها وباغات اکثر قرا وقصبات خالی از جمعیت است وعده معدودی هم که مانده مدام در معرض تاخت وتاز و چپاول الوار هستند. هرج و مرج و ناامنی ، نبود نظم و آرامش، یکی از بلیات جانسوزی است که مردم این مملکت به آن دچار شده اند و مادام که برای اعاده نظم و آرامش واستقرار امنیت اقدامی نشود ، اهالی این کشور روی آسایش و خوشبختی را نخواهند دید.»

سیسیل جان ادموندزCecil John Edmonds از دیگر کارگزاران انگلیسی است که در خلال سال های جنگ جهانی اول به لرستان مسافرت کرده است. او که برای مذاکره با سران لرستان برای عبور کاروان لینچ در سال 1295ش/1917 م به لرستان آمده بود، در یادداشت های خود تصویری از فقر و ناامنی در لرستان بدست می دهد. او درباره تنگ دستی مردم بروجرد در جنگ جهانی اول، می نویسد:

«فقر به طرز وحشتناکی در این شهر حکمفرماست وخیابان ها از مرد وزن فقیر موج می زند.»

جنگ جهانی اول که به قول بروجردی ها «پر آن بروجرد را هم گرفت» موجب کم یابی، گرانی و قحطی شد. به دستور آیت الله بروجردی، بازاریان یک نانوایی درست کردند و در روز به هر نفر یک قرص نان می دادند. مردم از شدت بی چیزی خون گوسفندان و گاوهایی که سر بریده می شد را پس از جوشاندن و لخته شدن بدون نان می خوردند تا زنده بمانند .چیزی تا آدم خواری نمانده بود.

ادموندز همچنین از وجود تعداد زیادی اسلحه در دست عشایر لرستان خبر می دهد . او می نویسد:

«لرهای تمام نواحی که از آنجا گذشته ام، کاملاً مسلح می باشند. تفنگ های ژاندارمری کوچک درهمه جا به چشم می خورد و اینها از سال 1915م که تمام بالاگریوه قیام نمود و قشون ژاندارم لرستان ونواحی را از میان برداشت به وجود آمد . ولی ارزش اینها به علت کمبود نسبی فشنگ پایین آمده است. تفنگ های دستی انگلیسی کمیاب نیستند و با 60 تومان می توان آن را بدست آورد . تقریباً نصف بیشتر آنچه که در عربستان ارزش دارند .همه قسم تفنگ ومهمات به وسیله قاطر از پشت کوه وناحیه کلهر آورده می شود.»

سال وطنی

در تاریخ لرستان معمولا سال هایی که حادثه خاصی رخ می داد، آن سال را بنام آن حادثه یا اتفاق در اذهان ثبت می شد و تا سال ها از آن یاد می شد. همانند سال برف سال،سال مشمشه(بیماری وبا)،سال بزمیری،سال قحطی و... یکی از این سال های مهم «وطنی سال» است.آقای والیزاده معجزی ذیل حوادث سال 1335ت 1337هجری قمری که مقارن با جنگ جهانی اول است اشاره می کند که درخلال این سال ها تعداد زیادی از اهالی فارس و شیراز به دلیل قحطی و کمبود مواد خوراکی ازآنجا کوچ کرده به شهر خرم آباد وارد شدند.آنها در خانه های اعیان و ثروتمندان شهر مشغول به کار شدند.تعدادی نیز به طرف الشتر راهی شدند.زیرا در آنجا نسبتا اوضاع غله و خواروبار بهتر بود.مهر علی خان امیر منظم که ریاست ایل حسنوند را به عهده داشت نهایت حمایت را از این قحطی زدگان شیرازی به جا آورد.او عده ای از آنان را در مرکز بخش ساکن کرد و مابقی را در بین روستاهای الیشتر تقسیم کرد و هر چند نفر را به یک روستای پرجمعیت فرستاد.بنا به نوشته معجزی ورود این مهاجرین به لرستان باعث بالا رفتن قیمت غله شد،مردم به زحمت افتادند و بعضی امراض در همه جای کشور شایع شد و جمعی تلف شدند.

پانوشت

  1-قلعه دهکرد، مربوط به دوره قاجار است و در شهرستان بروجرد، بخش مرکزی، دهستان والانجرد، روستای دهکرد واقع شده و این اثر در تاریخ 1 مرداد 1386 با شماره ثبت 19319 به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.