سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لرستان در آینه تاریخ

سیر تکوین و تحول زبان لری از آغاز تا امروز بقلم: سعادت خودگو-بخش

    نظر

 

تحولات زبان لری در ادوار بعد از اسلام

بدنبال حمله اعراب مسلمان به ایران در سده نخست هجری، تحولات عمیقی از نظر سیاسی،اقتصادی و فرهنگی در ایران اتفاق افتاد.امپراتوری بزرگ ساسانی فروپاشید و متعاقب آن دین اسلام بتدریج جایگزین دین زرتشتی و خط عربی به جای خط پهلوی مرسوم شد، ولی زبان فارسی کماکان به حیات خود ادامه داد .تداوم حیات زبان فارسی بعضا مدیون حکومت هایی همچون سامانیان و صفاریان بود که دارای هویت ایرانی بودند. چنانچه در قرون بعد در دوره غزنوی و سلجوقی شاهد رسمیت یافتن زبان فارسی نو یا فارسی دری در قلمرو آنان هستیم. فارسی دری از اواخر دورة ساسانی در سراسر ایران از مدائن تا اقصا نقاط ماوراءالنهر برای شهرنشینان و اهل دانش و فرهنگ شناخته بوده است و بدان سخن می گفته‌اند و پس از تغییر خط از پهلوی به خط عربی، زبان رسمی سراسر ایران شد و شاعران ونویسندگان و دانشمندان ایران زمین آثارعلمی و ادبی خود را بدان زبان نوشته وآن را کمال بخشیده‌اند.

با توجه به آنچه گفته شد تحولاتی که در عرصه زبان و فرهنگ در قرون نخستین اسلامی رخ داد بطور یکپارچه در سراسر مناطق فارس زبان که قبلا تحت امپراتوری ساسانی بودند، اتفاق نیفتاد.در قرون نخستین اسلامی ایران، انسجام ویکپارچگی خود را تا قرن ها از دست داده بود، از این رو بسیاری از مناطق کشور و از جمله مناطق لرنشین به دلیل دوری از مراکز قدرت و انزوای سیاسی و جغرافیایی ،کمتر از تحولات که درزبان فارسی دری در حال رخ دادن بود متاثر شدند و کماکان بسیاری از عناصر و ساختار زبان فارسی پهلوی و اوستایی راحفظ کردند.

همچنانکه گفته شد،در قرون نخستین اسلامی اگرچه مردمان زاگرس مرکزی که لرها در آنجا ساکن بودند ، زیر مجموعه فارس زبانان قلمداد می شدند ولی با توجه به دلایل مختلف، زبان مردم لرنشین سرنوشت دیگری پیدا کرد.زبانی که بعدها به زبان یا گویش لری شهرت یافت.

در منابع تاریخی و جغرافیایی تا چند سده پس ازورود اسلام به ایران، زبانی به نام زبان لری وجود نداشت و جغرافیانگاران و مورخان این دوره مردم مناطق لرنشین را فارس زبان می دانستند. به عنوان مثال «یعقوبی (292 ه.ق )مردم ماسَبَدان (ایلام)که مرکز آن سیروان بوده و مهرجانقذق [مهرگان کذک ](لرستان کنونی) را آمیخته ای از عرب و عجم ، از فارسی و کرد [ایلاتی] می داند، بدون آنکه از زبان لری نامی برده باشد.(یعقوبی،1365،ص44-43)همچنین مقدسی (در گذشته 381 هجری) از جمله جغرافیانگارانی است که مطالبی درباره ی گویش ها و زبان های هر منطقه ی از جمله لهجه های رایج در سرزمین کوهستان نگاشته است اما از وجود زبان لری گزارشی نداده است. چنان که گفته شد مورخین و جغرافیانگاران پیش از قرن هشتم هجری هیچگونه مطلبی درباره ی زبان لری بجا نگذاشته اند.ولی در قرن هشتم «حمدالله مستوفی» برای اولین بار ضمن برشمردن طوایف و ایلات لُر ،به طور مختصر اشاره ای به زبان لری نموده و یاد آور شده است که«در زبان لری الفاظ عربی بسیار است....(مستوفی،1363،ص538)به احتمال زیاد گویش یا زبان لری با شکل گیری منطقه جغرافیایی واحدی بنام «بلاد لریه» -که مسعودی مورخ و جغرافیدان قرن چهارم هجری برای اولین بار به آن اشاره کرده- شهرت یافته است. (مسعودی،1365،ص85).پس از شکل گیری سرزمین لرستان یا به تعبیر مسعودی بلاد لریه از این پس تا به امروز هر چیزی منسوب به این سرزمین است با پسوند لر یا لری همراه شده است.از جمله زبان مربوط به این قوم موسم به زبان لری.ولی سوال این است که چرا مردمی که تا اواخر حکومت ساسانی و تا قرون نخستین اسلامی عنوان فارس زبان به آنان اطلاق می شد.درسده های بعد لر زبان خوانده شدند؟ اصولا زبان لری به عنوان شاخه یا شعبه ای از زبان فارسی با تمایزاتی که از نظر واژگان،تعداد واج ها ،و برخی اصول و قواعد دستوری نسبت به دیگر گویش های ایرانی و بخصوص زبان معیار فارسی دارد،از چه زمانی راه خود را از زبان فارسی رسمی جدا کرده و به شکل امروزی تغییر یافته است؟پاسخ را باید در عمق تحولات سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی این دوره در ارتباط با ایران و مناطق لرنشین جستجو کرد. 

پس از ورود اعراب مسلمان به ایران و فروپاشی دولت ساسانی،به دلیل گسست و تجزیه امپراتوری ساسانی تعامل مردم لرنشین با دیگر مناطق ایران بویژه خراسان و مناطق مرکزی ایران که زبان فارسی نو در ذیل حمایت امرای طاهری، سامانی،بویی و صفاری و بعدها امرای غزنوی و سلجوقی در حال شکوفایی وتغییرات اساسی بود و شعرا و نویسندگان در حال سرودن و نوشتن بودندو دانشگاه ها و مدارس و کتابخانه های بزرگ برپا شده بود و علم و دانش گسترش می یافت،مناطق لرنشین از این تحولات کمتر بهره یافتند.علت آن در وهله اول جدایی و دوری مناطق لرنشین از مراکز قدرت سیاسی و دیگر گسترش وحاکمیت نظام ایلی و عشیرتی (کوچ نشینی) بود.با توجه به این تحولات در این دوره زبان لری ملهم از زبان ها ی پهلوی و اوستایی راه دیگری پیمود و قادر نشد همزمان به سیر تحول و تکامل خود، آنگونه که در برخی مناطق ایران رخ داد،ادامه دهد.درهمان زمان که در مرکز قدرت خراسان خط عربی جایگزین خط پهلوی می شد و ادبیات و زبان عربی در زبان فارسی در حال نفوذ همه جانبه بود. درمناطق لرنشن حکومت های محلی نیمه خودمختاری چون اتابکان و والیان و...در حال شکل گیری بودند و نظام کوچ نشینی به دلیل ناامنی بتدریج جانشین یکجانشینی شد.البته کوچ نشینی با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی زاگرس نشینان از ادوارپیش از اسلام بصورت محدود در مناطق لرنشین رواج داشت ولی غلبه با یکجانشینان بود.بعد از اسلام زندگی کوچ نشینی با هجوم اقوام بیابانگرد عرب،ترک و مغول به ایران بیش از پیش رو به گسترش نهاد.در پی تهاجم این اقوام بیابانگرد و غارت و ویرانگری آنان بخصوص در زمان مغولان در بسیاری از مناطق ایران دهقانان و روستاییان مجبور شدند خانه های خود را ترک و شیوه زندگی چادرنشینی را بپذیرند.یکی از مورخان حرکت مردم اسکان یافته لرستان را که تبدیل به چادرنشین شده و شیوه زندگی مهاجمان را پذیرفته اند را پدیده «فرار به کوهستان» توصیف کرده است.(فیشر،1384،ص503)گسترش نظام کوچ نشینی در لرستان عواقب و پیامدهای مختلفی در ابعاد سیاسی،اجتماعی و فرهنگی برای قوم لر داشت که یکی از آنها شکل گیری زبانی بود که به زبان لری شهرت یافته است.نظام کوچ نشینی در مقابل زندگی یکجانشینی شکل بسیار ساده ای از زیست انسان بود.در این نظام اجتماعی به دلیل سادگی و تحرک زیاد و بی ثباتی مجالی برای ایجاد مدارس و شکوفایی علم و اندیشه نمی داد.کوچ نشینان نیاز چندانی به کتابت نداشتند.ارتباطات بیشتر محاوره ای بود و علم و تجربه و فرهنگ،شعر،ترانه،افسانه،قصه،اسطوره،باورها و... به مدد حافظه ،سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر انتقال می یافت. به دلیل گسترش نظام کوچ روی درمناطق لرنشین قوم لر در نوعی انزوای علمی،فرهنگی و سیاسی قرار گرفت.قوم لر به تریج به قومی نانویسا تبدیل شد و زبان لری و دیگر عناصر فرهنگی بر خلاف دیگر مناطق ایران که در معرض مستقیم تعامل اقوام دیگر بودند و درسایه حکومت هایی با هویت ایرانی-اسلامی پیشرفت های چشمگیرعلمی و فرهنگی را تجربه می کردند،   دگرگونی کمتری پذیرفتند. ولی با این همه، انزوای تاریخی لرها یک دستاورد مثبت به همراه داشت و آن حفظ و نگهداری بسیاری از عناصرفرهنگ و زبان باستانی در درون فرهنگ وزبان لری بود.زبانی که به تعبیر دکتر «میرجلاالدین کزازی» به عنوان نیای زبان فارسی امروزی حامل گنجینه ای از لغات و اصطلاحات فارسی باستان است.بسیاری از زبان شناسان ،مردم شناسان و باستان شناسان امروزه برای شناسایی و ریشه یابی فرهنگ و واژه های اصیل پارسی ناگزیر از مطالعه فرهنگ و زبان لری هستند. زبانی که با دارا بودن بسیاری از واژه های فارسی باستان برای زبان شناسان بهشتی از واژه های کهن و نژاده و ناب ویکی از کهن ترین کانون های تاریخ و فرهنگ و زبان های ایرانی است.

با همه اینها، برای زبان و فرهنگ اصیل مناطق لرنشین از یکصد سال پیش به این سو اتفاق بزرگی در حال رخ دادن است. پس از قرن ها جدایی و فاصله گرفتن گویش ها زبان فارسی با زبان معیار فارسی ، به دلیل تحولات بزرگی که در کشور رخ داده است و متعاقب آن گسترش وسایل ارتباط جمعی ،گسترش ارتباطات اجتماعی، رشدنهادهای آموزشی وسوادآموزی همچون مدارس و دانشگاه ها و رسمیت یافتن زبان معیار فارسی در سراسر کشور به عنوان زبان میانجی، و در پی آن نفوذ آن در تمامی عرصه های زندگی مردم ایران بخصوص مناطق لرزبان، گویش ها و لهجه های محلی در مقابل زبان فارسی رسمی کشور روز به روز در حال استحاله وکم رنگ شدن هستند. هرچه جلوتر می رویم نسل های جدید کمتر ازنسل پیشین خود از واژها و اصطلاحات بومی و محلی استفاده می کنند.چنین به نظر می رسد که مقابله با تند باد زبان معیار فارسی که از چند دهه پیش گویش ها و لهجه های مختلف کشور را در می نوردد،کاربسیار دشواری است و بعضا ناممکن. پس چه باید کرد؟ به نظر می آید در این شرایط ثبت و ضبط واژه ها،حکایت ها ،ضرب المثل ها ،کنایه ها،متل ها،آداب ورسوم و باورهای بومی و محلی یکی از کارهای ضروری و مهمی است که اهل قلم باید در جمع آوری آنها همت کنند.بلکه بتوان آنها را از گزند این تند باد در امان نگه داشت.  

پانوشت

- 1.م.دیاکونف .تاریخ کمبریج،جلد1،ترجمه بهرام شالگونی،1378.

- امان اللهی بهاروند،سکندر.قوم لر،تهران،نشر آگاه،1370.

 - راولینسون، هنری. سفرنامه راولینسون، ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند، تهران، آگاه، 1362.

- یار شاطر، احسان. «زبان ها و لهجه های ایرانی»،مقدمه لغت نامه،تهران،دانشگاه تهران،1377.

- م.ارانسکی، یوسف میخائیلوویچ .زبان های ایرانی،ترجمه علی اشرف صادقی،تهران ،سخن،1378.

 -مینورسکی،ولادیمر.رساله ی لرستان و لرها،ترجمه سکندر اماناللهی بهاروند،لیلی بختیاری،تهران،بابک،1362.

- گیرشمن،رومن.ایران از آغاز تا اسلام،ترجمه محمد معین،تهران،انتشارات علمی و فرهنگی،1345.

-هینتس، والتر.دنیای گمشده عیلام، ترجمه فیروز فیروزنیا، تهران، علمی و فرهنگی، 1371.

-خودگو،سعادت.اتابکان لر کوچک،خرم آباد،،انتشارات افلاک،1378.

-یعقوبی،ابن واضح.البلدان،ترجمه محمد ابراهیم آیتی،تهران،نشرکتاب، 1356.

-مسعودی،ابوالحسن.التنبیه و الاشراف،ترجمه ابوالقاسم پاینده،تهران،شرکت علمی و فرهنگی،1365.

-مستوفی،حمدالله.تاریخ گزیده.به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایی،تهران،امیرکبیر،1363.

-مقدسی،ابو عبدالله محمد ابن احمد.احسن تقاسیم،ترجمه علی نقی منزوی،تهران،شرکت مولفان و مترجمان،1361.

- قرشی ،امان الله.ایران نامک،تهران،انتشارات هرمس،1389.

-یاوری،اکبر.واژه نامه لری.خرم آباد،امیرکبیر،1385.

- ترادگیل،پیتر. زبانشناسیاجتماعی،ترجمهمحمدطباطبائیتهران ،آگاه1376.

-سمیعی?احمد. نگارشوویرایش?تهران?سمت،1378.

 -مدرّسی?یحیی .درآمدیبرجامعهشناسیزبان?پژوهشگاهعلومانسانیومطالعاتفرهنگی?تهران،1368.

-کزّازی?میرجلالالدین.پرنیانپندار،تهران?روزنه?1376.

- کلباسی،ایران.فارسی اصفهانی،تهران،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1370.

- دبیری مقدم،محمد.رده شناسی زبان های ایرانی،تهران،سمت،1378.

-نجفی، ابوالحسن. مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی. تهران،نیلوفر، 1385.

- فیشر،ویلیام بین.مردم ایران،ج1، ترجمه مرتض ثاقب فر،تهران،انتشارات نیل،1384.