درآمدی برتاثیر عوامل جغرافیایی در شکل گیری بافت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی لرستان
اصولا برای آنکه بخواهیم درباره مردمی بحث کنیم و آنان را بشناسیم، ابتدا باید محل و موقعیتی را که بر روی کره زمین اشغال کرده اند، بشناسیم. چرا که شناخت اوضاع و احوال طبیعی سرزمین هر قومی ، اولین قدم برای مطالعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی آن قوم محسوب می شود.وقتی به اقوام و ملل مختلف بر روی کره زمین نگاه می کنیم تفاوت زیادی میان خصوصیات نژادی از قبیل چهره، قد، رنگ مو، رنگ چشم، رنگ پوست،خلق وخو و همین طور در نوع خوراک ،پوشاک ،مسکن و فرهنگ آنها مشاهده می کنیم.این تفاوت ها حتی در نوع پوشش گیاهی ،جنگلی وحیوانی مناطق مختلف دیده می شود. مردمی که در مناطق جنگلی زندگی می کنند تفاوت زیادی با مردم بیابانی دارند و مردم که در کوهستان زندگی می کنند با اقوامی که درکناردریا یا مناطق قطبی بسر می برند از هر نظر متفاوتند.
بسیاری از دانشمندان علوم اجتمایی ریشه بسیاری از این اختلافات و تفاوت ها را ناشی از شرایط اقلیمی و جغرافیایی چون آب و هوا، پستی و بلندی، جریان رودها و وزش بادها و...می دانند.به عقیده «مونتسکیو»هر آب و هوایی ایجاد کننده تمدن بخصوصی است.او با ارسطو همداستان می شود که تمدن های درخشان و پیشرفته در مناطق معتدل ظهور می کنند،مردم مناطق کوهستانی خشن و بی رحمند و ساکنین مناطق گرم تنبل و کم جنب و جوش هستند(زرین کوب، 1377 ،ص74).ابن خلدون نیزاظهار میکند:«باید دانست که تفاوت عادات و رسوم و شئون زندگی اقوام و ملت ها در نتیجه اختلافی است که در شیوه معاش خود پیش می گیرند.»(شیخ،1369،ص47)
«ویل دورانت» درباره نقش جغرافیا بخصوص رودها درپیدایش تمدنها می نویسد که؛ جغرافیا بستر و زادگاه تاریخ است،مادر و پرورنده آن است.آب جوهر هستی بخش تمدن هاست.مصر هدیه نیل بود.هند دخترسند و براهماپوترا وگنگ بود،آلمان در امتداد رودهای راین والب و فرانسه در کناره های رودهای رن و لوار وسن پدید آمدند.(ویل دورانت،ص11)
بطور کلی هرچه به گذشته برمی گردیم، دامنه تاثیر جغرافیا بر جوامع بشری، بیشتر و گسترده تر می شود و هرچه بسوی آینده پیش می رویم با پیشرفت علم و فن آوری های جدید، از تاثیر عوامل جغرافیایی کاسته می شود.در گذشته انسان مقهور طبیعت بود ولی انسان امروزی با کمک علم و تکنیک، طبیعت را فرمانبردار خود کرده است.انسان امروزی بیابان ها را آبیاری می کند ،بر رودها سد می بندد و کوه ها را از جا برمی کند.ولی با همه این احوال شرایط اقلیمی و جغرافیایی هر قوم و ملتی اولین ومهمترین عامل شکل دهنده تاریخ و فرهنگ و اقتصاد هر ملتی محسوب می شود واز این رو برای آنکه به ریشه های فرهنگی یک قوم و ملتی پی ببریم، ناچاریم در وهله نخست محیط جغرافیایی آنان را بشناسیم به سخن دیگر هر گاه بخواهیم فرهنگ یک سرزمینی را مورد مطالعه قرار دهیم، از پل جغرافیا باید عبور کنیم.
در ارتباط با تاثیر جغرافیا بر مردم لرستان چند در وهله نخست چند سوال به ذهن خطور می کند:
1-جغرافیای لرستان دارای چه ویژگی هایی است؟
2- جغرافیایی لرستان چه تاثیری برتاریخ،فرهنگ و اقتصاد آنها گذاشته است؟
3-دامنه تاثیر عوامل جغرافیایی امروزه تا چه اندازه است؟
بدیهی است پاسخ به این سوالات نیازمند نوشتن تحقیقی جامع است ومحدوده اندک این فضای مجازی این مجال را از ما می گیرد.بنابراین ما در اینجا به اخصار به به گوشه ها و زوایایی از سوالات بالا اشاره خواهیم کرد وما بقی را به فرصتی دیگر موکول می کنیم.
با توجه به آنچه گفته شد باید گفت؛ مردم لرستان نیز مانند سایر اقوام جهان، همواره در طول تاریخ تحت تاثیر عوامل جغرافیایی و اقلیمی منطقه خود قرار داشته اند.از این رو اولین قدم برای شناخت مردم زاگرس ایران بخصوص مردم لرستان آشنایی با محیط جغرافیایی آنان و تاثیر این محیط برزندگی این مردم می باشد .در واقع کلید فهم مردمان زاگرس نشین، شناخت سلسله جبال زاگرس است.
از نظرموقعیت جغرافیایی ،لرستان یکی از مناطق لرنشین است که در جنوب غربی ایران وخود ایران در جنوب غربی آسیا قرار دارد. این سرزمین کوهستانی در بخش میانی رشته کوه زاگرس ایران واقع شده است.این رشتهکوه از کرانههای دریاچه وان در کردستان ترکیه آغاز شده و پس از گذشتن از استانهای آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه،همدان، ایلام، اصفهان، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان تا استانهای فارس، کرمان و هرمزگان ادامه مییابد.رشتهکوه زاگرس نیمى از وسعت ایران را در برمىگیرد. این رشتهکوه عریض با میانگین عرضى حداقل 300 تا حداکثر 700 کیلومتر از شمال غرب تا جنوب شرق ایران امتداد دارد. برخى از قابل توجهترین چینخوردگىهاى جهان در این رشتهکوه قرار دارند.
سیستم زاگرس دربرگیرنده تنوع زیستى حیرتآورى از گیاهان و جانوران است. زاگرس زادگاه برخى از مهمترین گیاهان زراعى، علوفهاى و درختان میوه مثل گندم، جو، یونجه، انگور و همچنین رویشگاه 600 گونه گون و گیاهان دارویى است.رشتهکوه زاگرس محل شکلگیرى و ماواى برخى از اصیلترین فرهنگها و تمدنهاى بشرى است. زاگرس بزرگترین جمعیت عشایرى جهان را در خود جاى داده است. عشایرى با سیستمهاى معیشتى و فرهنگ خاص که با سایر عشایر جهان متفاوت است، با کوچهاى طولانى، عمودى و با گلههاى مخلوط بز، گوسفند، گاو، اسب و ... رشتهکوه زاگرس به سه بخش کاملاً متمایز شمالی، مرکزى وجنوبى تقسیم مىشود.لرستان در بخش مرکزی زاگرس قرار دارد.
تصویری ماهواره ای ازرشته کوه زاگرس ایران
تاثیر زاگرس برساختاراقتصادی و اجتمایی وسیاسی مردم لرستان
چین خوردگی های زاگرس در بخش مرکزی که لرستان ودیگر استان های لرنشین در آن قرار دارند به هم نزدیک و فشرده است، از این رو در این نواحی زمین های هموار کشاورزی کمیاب است و با در نظر گرفتن شرایط آب و هوا و پوشش گیاهی، از قدیم الایام زندگی ساکنان آن بیشتر متکی به دامپروری بصورت گسترده وکشاورزی محدود بوده است.
زندگی متکی به دامپروری از دیرباز باعث پیدایش شیوه خاصی از نظام اجتماعی شده است که در اصطلاح بدان زندگی«کوچ نشینی» (ایلیاتی-عشیره ای) می گویند. زندگی کوچ نشینی نیز نوعی نظام اجتماعی-فرهنگی را که همانا نظام عشایری است،پدید آورده است. فرهنگ عشایری به نوبه ی خود ویژگی هایی است که متمایز کننده آنان از جوامع یکجانشین است.بطور کلی ساختار اقتصادی وفرهنگی عشایری ساده و ابتدایی است، در این فرهنگ ادبیات، باورها، آیین ها و آداب و رسوم ،ریشه در اعصار کهن دارد و دارای ساختاری ساده و عامیانه اند و سنت ها بسیار پایدارتر از دیگر اجتماعات است. انسان عشایری، مقهور طبیعت است و به دلیل فقدان علم و دانش پیشرفته مجبور است خود را با محیط سازگار کند و بدین ترتیب فرهنگ اجتماعی نیز شدیدا متاثر از طبیعت پیرامون است.
کوه های بلند زاگرس نقش مهمی در شکل گیری نظام اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی مردم لرستان داشته است. کوه ها همچون سدی بزرگ، مانع ارتباط مردم این نواحی با دیگر مردم ایران بوده و از گذشته های دور نوعی جداماندگی فرهنگی و انزوای اجتماعی را بدانها تحمیل کرده است .درکتاب «تاریخ اندیشه های اجتماعی»آمده است:«مردمی که ارتباط با غیر نداشته ویا کمتر داشته باشند سکون ذهنی و اقتصادی جای پویایی فرهنگی و رونق اقتصادی را می گیرد،وقتی فرهنگ قومی در تضاد با فرهنگ غیر بومی قرار نگیرد از تحرک و زایندگی باز می ایستد و سپس نوعی نازایی اجتماعی و فرهنگی روی می دهدو چنانچه عوامل خارجی به میان نیایند اجتماع به رکود وجمود فکری دچار می گردد.»(بارنز و بکر،1375،ج1،ص48)
اینکه بسیاری از واژه های زبان فارسی میانه از ادوار پیش از اسلام تا به امروز درگویش لری ماندگار شده اند ولرها از نظر نژادی ،مردمانی با کمترین اختلاط نژادی باقی مانده اند و اینکه بسیاری از آداب ،رسوم وسنن این مردم از گذشته های دور تا به امروز پایدار بوده اند،نتیجه این جداماندگی و انزوای اجتمایی بوده است که جغرافیای منطقه بدانها تحمیل کرده است.از لحاظ ویژگی های جسمانی، زندگی در محیط کوهستانی مردمان لرنشین را مردمی فعال وپرانرژی بارآورده است.از لحاظ سیاسی نیز جغرافیای کوهستانی لرستان، سبب شده است بجز در چند دهه اخیر،در تمام تاریخ ایران، اقتدار حکومت مرکزی بر این ناحیه متزلزل بماند و دامنه نفوذ حکومت مرکزی چندان پایدار نباشد.تداوم چند صدساله سلسله هایی چون اتابکان لرو والیان مولود این قضیه است.
«ریچارد نلسون فرای»ایران شناس مشهور،درباره نقش کوه های زاگرس در تاریخ سیاسی لرستان و مقایسه آن با استان فارس می نویسد:«سرزمین کوهستانی در شمال و شرق خوزستان،همانا لرستان است که مردم آن در گذشته و اکنون با مردم دشت ها تفاوت داشته و دارند.ولی لرستان همانندفارس،دارای دشت های پهناور و طویل در میان کوه ها نبوده است.بلکه عبارت بوده از دره های خرد و تنگ با آبادی های گوناگون جدا از هم.از لرستان راههایی می گذرد که دشت ها را با فلات پیوند می دهد و این راه ها گذر گاه های دادوستد است.بدین گونه جغرافیای لرستان بر خلاف فارس ،وسیله پیوند و یکپارچگی مردم این بخش پهناور نشده است.از این جهت ،به دست گرفتن قدرت در لرستان همواره و بیشتر ظاهری بوده است.(نلسون فرای،1387،ص20)
وجود کوهای بلند و پر برف در مناطق شمالی لرستان، سرچشمه رودهای زیادی در لرستان بوده است.فقدان رودخانه های بزرگ و پر آب همچون می سی سی پی ،دانوپ،نیل،دجله و فرات و...آنگونه که در آفریقا، اروپا و آمریکا دیده می شود، از عوامل مهم در ساختار زندگی و فرهنگ مردم لرستان به شمار می آید.در لرستان، به جز رودخانه سیمره و شاخابه های آن، رودخانه پر آب دیگری به چشم نمی خورد. رودهای لرستان، اغلب فصلی بوده در عمق دره ها پرتلاطم جریان دارند ودرگذشته بدلیل عدم تکنولوژی ،بجز کرانه رودها چندان برای زراعت مناسب نبوده اند.این رودها همچنین نقش موثری در حمل و نقل ،داد و ستد و ارتباطات نداشته اند. بنابراین این رودها نقش چندانی در اقتصاد منطقه ایفا نکرده اند.ولی با همه این احوال در کنار همین رودخانه ها است که نخستین تمدن های اولیه ایران ولرستان ظهور کرده اند و شهرها و آبادی ها شکل گرفته اند.
نمایی از اشترانکوه بلندترین قله لرستان
شرایط مساعد آب و هوایی در زاگرس ایران در دوران پیش از تاریخ سبب جذب انسان های پیش از تاریخ به منطق مرکزی زاگرس شده است.وجود رودها و چشمه های فراوان،آب و هوای معتدل،تنوع حیوانی و گیاهی همه در این فرایند دخیل بوده اند. به اعتقاد «گیرشمن» باستان شناس فرانسوی «انسان های پیش از تاریخ ایران اغلب در نواحی کوهستانی ایران یعنی در کوه های بختیاری و لرستان سکنی داشته اند.» (گیرشمن،1368،ص10).شواهد باستان شناسی نشان می دهد که اولین نشانه های انقلاب کشاورزی در دره های زاگرس مرکزی ایران یافت شده است.آنگونه که باستان شناس مشهور«فرانک هول» می نویسد؛انسان های شکارورز بین 40 تا 60هزار سال پیش در شکاف کوه های این ناحیه می زیستند وطی مراحل تدریجی تکامل از حدود10هزار سال پیش با اهلی ساختن بز و میش و کشف دانه هایی چون جو و گندم،منشا انقلابی بزرگ در خاور میانه شدند که بتدریج دامنه آن به اروپا رسید.(هول،1359،ص12)این تحول بزرگ را انقلاب کشاورزی می نامند.دکترامان اللهی بهاروند در کتاب اخیر خود با عنوان«تاثیر فرهنگ بر انسان وطبیعت»معتقد است؛ انقلاب کشاورزی نخستین بار در خاورمیانه در حدود 12هزار سال پیش رخ داده و آن را باید یک انقلاب نامید زیرا انسان برای اولین بار پس از گذشت چند میلیون سال توانست غذا تولید کند.به اعتقاد او انقلاب کشاورزی یا به تعبیر «گوردون چایلد»انقلاب نوسنگی را باید زیر بنای تمدن جدید کنونی دانست.به طوری که پیدایش تمدن و شهرنشینی مرهون این انقلاب است.زندگی کوچ نشینی متکی به دام داری از دیگر رویدادهای مربوط به انقلاب نوسنگی است. کهن ترین اردوگاه کوچ نشینان باستان در جنوب اندیمشک و در شرق پل کرخه بوده است.(امان اللهی بهاروند،1393،ص77)
«گیرشمن»محقق فرانسوی در مورد تاثیر عوامل طبیعی و به ویژه تاثیر پراکندگی آب بر قوم ایرانی، مطلبی نگاشته که کاملا درباره مردم لرستان صادق است، وی می نویسد:«قوم ایرانی کمتر از اقوام مصر و بین النهرین متراکم شده اند.اوضاع طبیعی، همچون پراکندگی آب در هر دره و دشت، موجب نوعی استقلال در هر ناحیه و حتی در هر دره گردیده به طوری که آثار آن هنوز از بین نرفته است، این است علت آنکه ایران شامل چندین قبیله بدوی، نیم بدوی و خانه نشین بوده و هنوز هم هست که لهجه ها، اطوار و عادات خود را حفظ کرده اند».(گیرشمن،1368،ص119)
به طور کلی، زندگی مردم لرستان در میان کوه های بلند زاگرس، رودهای خروشان، دره های عمیق و نوسانات شدید آب و هوایی سبب شده است تا گونه خاصی از زندگی در این ناحیه شکل بگیرد که تا اندازه ای مشابه دیگر اقوام کوهستانی ایران همچون کردها، بختیاری ها، ترک ها و... باشد و از سوی دیگر تا اندازه ای متمایز کننده آنان از اقوام منطقه بیابانی و نیمه بیابانی ایران همچون اصفهانی ها، یزدی ها، کرمانی ها، سمنانی ها و ... باشد. این تمایز هم در خلق وخو و هم در ویژگی های جسمی و نژادی کاملا هویداست.طبیعت مردم بیابان نشین ایران، بر حسب جغرافیای زیست خود، طبیعتی آرام، صبور و خویشتن دار است ولی سرشت و طبیعت مردم کوه نشین سرشتی سرکش، ناآرام و افراطی است.این خصوصیات در بین تمامی جوامع کوه نشین دنیا دیده می شود در واقع آنچه باعث اشتراک فرهنگی ما با با دیگر اقوامی چون کردها شده است چیزی جز اشتراکمان در محیط جغرافایی نیست به سخن دیگر زاگرس وجه اشتراک ما با دیگر اقوام زاگرس نشین است. در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی فرصت های گرانبهایی برای ایجاد شهرها، توسعه تجارت و ارتباطات فراهم شده ولی در نواحی کوهستانی چنین فرصت هایی بسیار اندک بوده است.در محیط کوهستانی برای ادامه زندگی پیوسته باید با انسان و طبیعت در مبارزه بود. در این محیط هنر و ادبیات به سختی توسعه می یابد و روح تعاون و همکاری کمتری در میان مردم دیده می شود و تا حدودی در برابر مقررات و قوانین، طاغی و سرکشند.با آنکه آداب خارجی را به دشواری قبول می کنند ولی در نگهداری آداب و سنن تاریخی خویش مصرند. ادبیات مکتوب به عنوان یک عنصر فرهنگی در لرستان به دلیل غلبه شیوه معیشت کوچ نشینی بر زندگی یک جانشینی که این شیوه معیشت را جغرافیا بر مردم ناحیه تحمیل کرده بود، بسیار فقیر است.زندگی مبتنی بر خانه بدوشی و دامپروری به دلیل سادگی و تحرک زیاد کمتر مجالی برای پرورش احساسات ظریف و شکوفایی اندیشه داده است.در جوامع عشایری ادبیات و دیگر تجربیات زندگی نه به صورت مکتوب بلکه به صورت شفاهی از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود.
موسیقی لرستان نیز الهام گرفته از جغرافیای طبیعی و انسانی منطقه می باشد.تمام قطعات و آلات موسیقی لر اعم از کمانچه، سرنا، دهل و...از طبیعت لرستان بدست آمده است.کمانچه از ترکیب پوست گوسفند،موی دم اسب وچوب درخت بلوط درست شده ونغمه های شادی، شیون وحماسی الهام گرفته از بافت اجتماعی و عشایری لرستان است.
در محیط کوهستانی لرستان بلوط به عنوان یگ گونه درختی توانسته است خود را با شرایط جغرافیایی وفق دهد و گونه غالب شود.این درخت چند ماه بی آبی تابستان را بدون نیاز به آبیاری تحمل می کند .دارای چوب و میوه ای سخت است.این درخت و مشتقات بدست آمده از آن با تاریخ و فرهنگ مردم لرستان عجین است.از چوب آن برای خانه سازی و ابزار زندگی روزمره ،از میوه آن برای خوراک دام و انسان ،رنگ کردن بافتنی ها و ده ها استفاده دیگر بکار گرفته می شد.گونه های حیوانی بز و میش و اسب نیز که از هزاران سال پیش توسط انسان در این ناحیه اهلی شده اند،جایگاه خاصی در تمام شئون زندگی مردم زاگرس نشین ایران داشته اند.بدون وجود این حیوانات تداوم زندگی انسان در این ناحیه قابل تصور نیست.خوراک ،پوشاک،مسکن وحمل ونقل مردم کوهستانی ایران در گرو وجود این حیوانات بوده است.این حیوانات در باورها،اسطوره ها ،حکایت ها وضربالمثل ها وهنرها و فنون مردم جایگاه خاصی دارند که پرداختن به هر یک نیازمند کتاب قطوری است.
در چند دهه اخیر، با ورود مظاهر تمدن جدید غرب به ایران، تغییرات مهمی در اوضاع و احوال جغرافیای ایران وازجمله لرستان رخ داده و تا حدود زیادی تاسیسات جدید چون جاده، ماشین، برق، کارخانه، رادیو و تلویزیون، فرودگاه و ... سیمای جغرافیایی و اجتماعی را تغییر داده است. ولی ما هنوز همانند اروپاییان و کشورهای پیشرفته، نتوانسته ایم طبیعت را مقهور خود سازیم.در استان ما هنوز منابع آبی، بی رویه هرز می رود، از کوهها که مهم ترین منابع معدنی را در خود دارند و می توانند نقش مهمی در توسعه اقتصاد ما داشته باشند، استفاده مطلوبی نمی شود. کوه ها همچنان نقش منفی خود را به عنوان یک مانع ارتباطی حفظ کرده اند.هنوز نقاط بین شهری استان دارای راه های شوسه مناسبی نیستند.جز بخشهایی از استان که متصل به راه آهن سراسری است و آن هم از راه های کوهستانی عبور می کند،دو شهر عمده لرستان یعنی خرم آباد و بروجرد و دیگرشهرهای استان فاقد خطوط ریلی و ارتباطی مناسب هستند.باید خاطر نشان کرد در دنای امروز راه و جاده چه بصورت زمینی و چه بصورت راه هوایی و دریایی زمینه ساز توسعه هستند و یکی از ملاک های توسعه یافتگی هستند.جنگل های استان نیز که روزگاری انبوه و باشکوه بودند وزندگی مردم زاگرس بدان وابسته بود، امروزه بر اثر عوامل متعدد انسانی و طبیعی بشدت در حال انقراض هستند.با حفر چاه های عمیق و نیمه عمیق در جای جای استان واستفاده سنتی از آب این چاه ها در مصارف کشاورزی بصورت آبیاری غرق آبی که نوعی آبیاری مربوط به عصر مادهاست،چشمه های استان در حال خشکیدنند.این در حالی است که امروزه آبیاری به روش های نوین قطره ای و بارانی در دنیای جدید جای خود را با روش های سنتی عوض کرده است.
علم و فن آوری جدید، هنوز بدرستی جای خود را در میان مردم باز نکرده و به صورت فراگیر، تمام نقاط استان را دربرنگرفته است. در کنار شهرها و زندگی شهرنشینی مدرن، چادرنشینی و زندگی کوچ نشینی بدوی با پیشینه چند هزار ساله هنوز ادامه دارد و در کنار کشاورزی و دامپروری به شیوه نوین همچون گذشته شاهد کشاورزی و دامپروری به شیوه های سنتی و پیش پا افتاده هستیم.درحالی که شهرنشینان، امکان دستیابی به بسیاری از امکانات رفاهی، اطلاع رسانی، بهداشتی، تحصیلی و... یافته اند، اما هنوز بسیاری از روستاهای استان و عشایر منطقه، از کمترین امکانات برخوردارند.بدون شک این تعارض ساختاری در شیوه زندگی مردم لرستان باعث بوجود آمدن مسائل و مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری شده و می شود. چه باید کرد؟امید است با سرمایه گذاری و جلب و جذب اعتبارات بیشتر و گسترش علوم و فن آوری جدید، شاهد رونق بیش از پیش استان لرستان باشیم؛ استانی که از جغرافیای زیبا و دلکش؛ منابع طبیعی فراوان و نیروی انسانی فعالی برخوردار است.مردم چنین استانی دریغ است که در فقر و تنگدستی به سر برند و از قافله تمدن جهانی عقب بمانند.
موقعیت لرستان بر روی نقشه جغرافیایی ایران
پانوشت
این مقاله نخستین بار در هفته نامه گهر،صدا و سیما،1378بچاپ رسیده و هم اکنون پس از بازنگارش واضافاتی چندجهت استفاده عموم در این وبلاگ منتشر می شود.از آنجا مبحث یاد شده ودیگر مباحث این وبلاگ برای نخستین بار در حوزه تاریخ و فرهنگ لرستان مطرح می گردد،از این رو از تمامی خوانندگان و صاحب نظران درخواست می شود چنانچه نقد و نظری در خصوص مطالب ارائه شده دارند منت نهاده از طریق همین وبلاگ نظرات و دیدگاه های خود را مطرح سازند.نگارنده بر این باور است که «همه چیز را همگان دانندو همگان هنوز از مادر نزاده اند».