سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لرستان در آینه تاریخ

رومیانی ها (نگاهی به پیشینه تاریخی طایفه رومیانی) بخش سوم

طایفه رومیانی و طغیان عشایر(1303خورشیدی)

تقریبا 13 سال پس از آنکه طایفه رومیانی در بهبویه جنگ جهانی اول 1290خورشیدی از ریمله به بخش چگنی مهاجرت کردند، اتفاق دیگری رخ داد که شیرازه طایفه را کاملا از هم فروپاشاند. این حادثه درست یک سال پیش از سلطنت رضا شاه پهلوی (1304تا1320 ه.ش)و زوال سلطنت قاجاریه به وقوع پیوست.پیش از بیان این حادثه ،شرح مختصری از اوضاع و احوال این دوره خالی از لطف نخواهد بود.

چنانکه گفته شد، بعد از انقلاب مشروطیت (1285خورشیدی) به مدت  سی سال ایران غرق در آشوب و هرج و مرج بود.جنگ و ناامنی فراگیر شد.مناطق عشایری کشور بخصوص لرستان سربه آشوب برداشتند.ایلات و طوایف به جان هم افتادند و با قوای ژاندارمری درافتادند بطوری که اجازه ورود هیچ حاکمی را به لرستان نمی دادند. در این زمان بجز لرستان تمام مناطق عشایری ایران ازجمله بلوچستان،کردستان،قشقایی های فارس،بختیاری ها و کردها نیز سر به شورش برداشته بودند.در نتیجه جنگ جهانی اول ،سلاح و مهمات زیادی به دست عشایر ایران افتاده بود.  با کودتای 1299خورشیدی و انسجام نسبی دولت مرکزی و با وزارت جنگی رضاخان و مجهز شدن ارتش به تجهیزات نظامی جدید،درگیری میان مناطق شورشی و جدایی طلب کشور و قوای دولتی اجتناب ناپذیر بود.از این رو، سرتیپ«امیراحمدی»از طرف دولت مرکزی ،مامور سرکوب عشایر غرب کشور شد.او در سال 1302خورشیدی با سرکوب ایل بیرانوند، موفق به فتح خرم آباد شد.امیر احمدی تعدادی از سران ایل بیرانوند،سگوند و حسنوند و....را اعدام و بسیاری از ایلات و عشایر را خلع سلاح و مجبور به کوچ اجباری کرد. سیاست های سرکوبگرایانه خشن و بی ملاحظه نیروهای نظامی نسبت به عشایر بارها موجبات طغیان و سرکشی آنها را فراهم آورد. فرماندهان نظامی با مالیات های سنگین و اخاذی های متعدد از عشایر فقیر و مفلس آنها را به ستوه آورده بودند.امیر احمدی به منظور تامین هزینه خواروبار و احداث برج و باروهای نظامی ،فرماندهانی را در راس گروهی سرباز به بخش های مختلف لرستان اعزام کرد تا ایلات را خلع سلاح کرده و مالیات و علف و کاه و غله برای سربازان فراهم کنند. نظامیان با غرور،خشونت و تحقیر با عشایر برخورد می کردند و حتی چشم طمع به مال و ناموس آنها  داشتند. این گونه رفتار ها موجبات خشم و نفرت عشایر را نسبت به نیروهای نظامی و دولتی برانگیخته بود. علاوه بر این ها اعدام خوانین عشایرهمچون شیخ علی خان بیرانوند و مهرعلی خان حسنوند ودیگران آتش خشم را در میان ایلات شعله ور ساخته بود و تنها جرقه ای کافی بود تا منجر به طغیانی بزرگ شود. این جرقه سرانجام بوسیله طایفه رومیانی زده شد.ماجرا به این صورت بود که در اواخر سال 1302خورشیدی سرتیپ امیر احمدی بنا به مشکلاتی که در تهران رخ داده بود ،عازم تهران شد .او «سرتیپ محمدخان شاه بختی»را جانشین خود کرد. سرتیپ محمدخان شاه بختی،فردی به نام «نایب حسین خان شاهسون»را مامور رسیدگی بخش چگنی کرد. او مامور وصول مالیات و تهیه کاه و جو و غله برای نظامیان ساکن خرم آباد بود.نایب حسین و مامورانش با زور و فحاشی و هتاکی کاه و جو از آبادی ها می گرفتند و به پادگان ها می فرستادند.نایب حسین یکی از گروهبان های همراه خود موسوم به «وکیل اصغر» را همراه با دو سرباز به میان طایفه رومیانی فرستاد.طایفه رومیانی در «تنگ هرور»  heror ساکن بودند. گروهبان وکیل اصغر پس از ورود به میان طایفه رومیانی ،وارد چادر کدخدا «نایب فتح علی»شد. او از نایب فتح علی درخواست کرد تا اقلام مورد نیاز نظامیان را فراهم کند. گروهبان وکیل اصغرکه جوان خام و مجردی بود، متوجه دختر جوان و زیبایی شد که به تازگی به همسری احمد بیک ،برادر زاده نایب فتح علی، درآمده بود. نام این زن «گوهر» از طایفه طولابی بود. احمد بیک از کودکی پدر خود را از دست داده بود و تحت سرپرستی عموی خود کدخدا فتحعلی زندگی می کرد.

گروهبان وکیل اصغراز زن جوان خواست تا شلوار نظامی او را که پاره شده بود، بدوزد. او که چشم طمع به زن جوان دوخته بود، به بهانه های مختلف سعی داشت احمد بیک را از چادر دور کرده و حتی به یکی از سربازان دستور داد با شلاق او را از چادر دور سازد. احمد بیک که جوان شجاع و بی باکی بود، متوجه نیت پلیدگروهبان شده با یک حمله تفنگ را از سرباز گرفته و پس از کشتن او وارد چادر شده گروهبان وکیل اصغر را هم به هلاکت رساند.(مصاحبه با خانم سیمارومیانی،10/10/1399)


احمد بیک رومیانی

با کشته شدن گروهبان و دو سرباز همراهش غوغایی بپا شد.طایفه رومیانی از ترس انتقام نیروهای نظامی که در خرم آباد مستقر بودند، به ارتفاعات کوه «هرور» پناه بردند. بنا به نوشته والیزاده معجزی، وقتی خبر این حادثه به سرتیپ شاه بختی رسید فورا «سرهنگ محمودخان پولادین» را در راس دو هزار نیروی نظامی مامور قلع و قمع طایفه رومیانی کرد. ولی مکان استقرار رومیانی ها محکم بود از این رو در جنگی نا برابر، رومیانی ها نظامیان را شکست داده و وادار به عقب نشینی و مراجعت به خرم آبادکردند. از سوی دیگر،نایب حسین آقا وقتی از قتل گروهبان وکیل اصغر آگاه شد، به انتقام قتل وکیل اصغر همه کدخدایان چگنی را در پایین «آب چنار» موسوم به«لره سوزی» زندانی کرد. (والیزاده معجزی،1382،ص102)

رومیانی ها پس از شکست نظامیان قاصدی نزد طوایف چگنی فرستادند و به آنها خبر دادند نظامیان شکست خورده و شما نیز همت کنید و کدخدایان خود را از اسارت نجات دهید. طوایف چگنی با شنیدن این خبر شورش کردند و نایب حسین و سربازانش را دستگیر کرده و کدخدایانشان را آزاد کردند.ولی با پادرمیانی«امان الله خان غضنفری» نایب حسین و دیگر نظامیان آزاد شده و به خرم آباد بازگشتند.

سرتیپ شاه بختی وقتی از شکست سرهنگ پولادین در مواجه با رومیانی ها با خبر شد، تصمیم گرفت این بار خود با تمام نیرو به طایفه رومیانی حمله کند.او در راس سپاهی مجهز به توپ های  نظامی به سمت چگنی حرکت کرد و به گردنه شبانان (مله شبانان) رسید و در دامنه «کوه یافته» فرود آمد. جنگ میان نیروهای نظامی و طایفه رومیانی آغاز شد. طوایف چگنی وقتی از مقاومت طایفه رومیانی با خبر شدند به یاری آنان شتافتند.جنگ سه شبانه روز ادامه داشت ولی سرانجام به نفع طایفه رومیانی و چگنی ها تمام شد.نیروهای شاه بختی با دادن یکصد وبیست نفر تلفات و عده ای اسیر و از دست دادن غنایمی بسیار به سمت خرم آباد عقب نشینی کردند. پس از انتشارخبر شکست مفتضحانه سپاه شاه بختی توسط چگنی ها، دیگر ایلات لرستان چون ایل بیرانوند، حسنوند، پاپی، دریکوند ،سگوند،دالوند و غیرو که خوانین شان توسط امیر احمدی اعدام شده و منتظر جرقه ای برای شورش بودند، در15 اردیبهشت،در دشت کرگاه(روستای ماسور) جمع شده و پس از مشورت و تبادل نظر و تقسیم وظایف و ماموریت هر ایل و طایفه تصمیم گرفته شد از چند جهت به نیروهای شاه بختی حمله کرده و خرم آباد را محاصره کنند.

 

سرتیپ محمد خان شاهبختی

سرانجام روز چهارشنبه تاریخ 18/2/1303خرم آباد بوسیله نیروهای عشایری به محاصره درآمد. این محاصره 29 روز به طول انجامید. تعداد زیادی از نیروهای دو طرف در نتیجه یک جنگ فرسایشی و طولانی به قتل رسیدند. خبر محاصره خرم آباد به تهران مخابره شد. در این زمان سرتیپ امیر احمدی مجددا در راس سپاهی مجهز و هواپیماهای بمب افکن جدیدی که تازه از آلمان خریداری شده بود، مامور سرکوب شورش عشایرلرستان شد. پیش از ورود نظامیان به خرم آباد،بمب افکن ها، عشایر را بمب باران کردند ،عشایر از دیدن هواپیماهای بمب افکن وحشت زده شدند . طایفه رومیانی و دیگر طوایف چگنی در این زمان ناحیه سفید کوه از پل شکسته تا پشت بازار و منوچهرآباد را تحت نظر داشتند و برج و باوی نظامی را تسخیر کرده بودند. امیر احمدی برای شکستن حلقه محاصره خرم آباد نامه ای به علی محمد خان غضنفری (امیر اعظم )فرزند نظرعلی خان حاکم کوهدشت نوشت و از او خواست از پشت سر به طوایف چگنی حمله کند. امیر اعظم که مطیع دولت بود،در راس سپاهی از عشایر آن ناحیه به چگنی آمد و وارد «سراب نایه کش »شد. طوایف چگنی وقتی از ورود سپاه امیر اعظم به چگنی آگاه شد، از ترس غارت مال و اموالشان و اسارت زن و بچه شان بوسیله نیروهای امیر اعظم که عمدتا از طوایف میر پشتکوه و دلفان و طوایف طرحان بودند ،دست از محاصره خرم آباد کشیده و عقب نشینی کردند. بدین ترتیب مناطق غربی و جنوب غربی خرم آباد از محاصره آزاد شد.از سوی دیگر امیر احمدی هم که در راس سپاهی مجهز به لرستان آمده بود، در نزدیکی خرم آباد با مقاومت ایل بیرانوند به سرکردگی «غلام علی خان» مواجه شد.درگیری شدیدی رخ داد و تعداد زیادی از نیروهای دولتی و عشایر به قتل رسیدند.به رغم مقاومت بسیار، سرانجام امیر احمدی پس ازشکست جنگجویان ایل بیرانوند در تنگ زاهد شیر وارد خرم آباد شد. باشکست ایل بیرانوند دیگر عشایر هم دست از محاصره خرم آباد کشیدند و همگی در کوه ها متواری شدند. امیر احمدی و جانشین او«سرلشکرحسین آقا خزاعی» پس از ورود به خرم آباد در سال های بعد به تعقیب مسببین شورش پرداختد. تعدادی از خوانین و سرکشان لرستان را اعدام و تعداد زیادی از عشایر یاغی  را به مناطق مختلف ایران از جمله خراسان و ورامین تبعید کرد.(غضنفری امرایی،1393،ج2،ص1016-1026.)

طایفه رومیانی که منشاء اصلی آشوب اخیر بود، بیش از سایر طوایف و ایلات لرستان متحمل رنج و عذاب شد. پیامد مهم آن متلاشی شدن شیرازه طایفه رومیانی و پراکندگی آنان در بین ایلات و طوایف دیگر بود. تعدادی ازافراد طایفه رومیانی برای در امان ماندن از انتقام و خشم نیروهای نظامی، چگنی را ترک و به منطقه بالاگریوه و میان کوه رفتند. خاندان کدخدا فتح علی و احمد بک در هشتاد پهلو و در جوار طوایف کردعلی وند و سگوند سکونت کردند.که بعدها با اعلام عفو عمومی دوباره به منطقه چگنی بازگشتند و امروزه نیز بازماندگان آنان در منطقه شهرک و «چغاهروشی» سکونت دارند.(مصاحبه با آقای الماسی،15/11/1399)مطابق یکی از اسناد، کدخدا فتح علی در 15 آذر 1306خورشیدی به همراه نه تن دیگر از خوانین لرستان، خود را به نیروهای دولتی تسلیم و امان نامه دریافت کرده است.(بیات،1395،ص240-241)

تعدادی از طایفه رومیانی هم که عمدتا از تیره خطاب وند رومیانی بودند ،به خوزستان مهاجرت کردند و در منطقه ای بین اندیمشک و دزفول ساکن شدند که تا همین امروز در آنجا سکونت دارند. تعدادی از رومیانی ها هم توسط دولت به اسارت درآمده و یا به خراسان تبعید شدند. بنا به روایتی هنگامی که کوچندگان به منطقه رازان خرم آباد می‌رسند امان نامه‌ای از سوی دولت میاید با این موضوع که به دو شرط از تبعید شما صرف نظر می‌کنیم 1) نظام نامه شهری را بپذیرید 2) هیچگاه به صورت طایفه‌ای اجتماع نکنید.(نقل از )

البته آنچه که بر سر طایفه رومیانی آمد دامنگیر دیگر ایلات و طوایف لرستان هم شد. نظام ایلیاتی لرستان که طی هزاران سال شکل گرفته بود با اقدامات تجدد گرایانه شتابانی چون یکجانشین کردن اجباری عشایر، خلع سلاح آنان،کوچ اجباری و تغییرات اساسی درساختاری اقتصادی و فرهنگی آنان در طول حکومت پهلوی اول و دوم ،از هم فروپاشید.از دیدگاه خاندان پهلوی و بخصوص شخص رضا شاه جامعه عشایری ایران باعث نا امنی کشور و عقب ماندگی کشور بوده اند و دوری آنان ازعلوم و تحولات جدید مایه شرمساری بود و باید آنان را به زور سرنیزه وادار به تغییرت جدید کرد.احداث جاده های شوسه و مدارس جدید و تقسیم زمین های دولتی میان عشایر، ایجاد پاسگاه های نظامی ،جلوگیری از کوچ عشایر و احداث قلعه های نظامی جهت اسکان آنان و مهاجرت عشایر به شهرها و روستاهای تازه تاسیس از جمله اقدامات حکومت پهلوی برای متلاشی کردن جامعه عشایری لرستان بود. این فرایند در طول چند دهه سلطنت پهلوی به درازا کشید.  

پانوشت:

1-والیزاده معجزی،محمدرضا.تاریخ لرستان روزگار پهلوی،1396.

2-والیزاده معجزی،محمدرضا.تاریخ ایلات و طوایف لرستان،خرم آباد،اردیبهشت جانان،1397.

2-معین، محمد.فرهنگ فارسیج4،تهران، مؤسسه انتشاراتیِ امیرکبیر.

3-یاوریان،اکبر. واژنامه لری،خرم آباد،امیرکبیر،1385.

4-خودگو،سعادت.لرستان در عهد قاجار،خرم آباد،افلاک،1386.

5-ستوده،یدالله،شورش لرستان،خرم آباد،انتشارات شاپورخواست، 1388.

6- غضنفری امرایی،اسفندیار.تاریخ غضنفری.خرم آباد،شاپورخواست،1393.

7-بیات،کاوه.اسناد سرتیپ شاه بختی1303و1306،تهران نشرشیرازه،1395.

8-هاید ماری کخ،از زبان داریوش.ترجمه پرویز رجبی،تهران ،کارنگ،1387.

9-مصاحبه با آقای غلام حسین حسین پناه،از طایفه رومیانی 15/2/1399.

10- مصاحبه با آقای جواد رومی، از طایفه رومیانی10/7/1399.

11-مصاحبه با آقای شکرالله الماسی،از طایفه رومیانی 15/11/1399.