سیر تکوین و تحول زبان لری از آغاز تا امروز بقلم: سعادت خودگو-بخش
مقدمه
بخش میانی زاگرس مرکزی ایران از کهن ترین روزگاران تا به امروز خاستگاه یکی از اقوام اصیل ایرانی بنام «قوم لر» بوده است.این قوم که جمعیت آنها را حدود ده میلون نفر تخمین زده اند،در چهار درصد خاک ایران، عمدتا در سه استان لرستان،چهار محال بختیاری،کهکیلویه و بویر احمد و مناطقی از استان های خوزستان،ایلام،همدان،فارس وبوشهر زندگی می کنند. اقلیتی از لرزبانان مهاجرنیز در استان هایی مثل تهران،کرمان،مرکزی،گیلان و قزوین سکونت دارند.وجهمشترکاینقوم،نژاد، محیطجغرافیایی، بهمپیوستگی تاریخی،فرهنگ(ادبیات،دین،موسیقی،پوشاک،معیشت،آداب و رسوم،باورها،افسانه هاو...)و از همه مهمتر زبان آنان است که از آن با عنوان زبان یا گویش «لری»یاد می شود. وجه مشرک قوم لر تا اندازه زیادی متمایز کننده آنان از دیگر اقوام ساکن سرزمین ایران همچون فارس ها، عرب ها،بلوچ ها،ترک ها،کردها،گیلکی ها،تات ها،و...می باشد.این قوم از لحاظ نژادی ،فرهنگی بخصوص زبان، نزدیک ترین پیوستگی را با قوم پارسی زبان دارد.ما در این نوشتار برآنیم نگاهی به آغاز شکل گیریزبان این قوم در سپیده دم تاریخ ایران و سیرتکوین و تحول آن در در ادوار تاریخی داشته باشیم.
بحث و بررسی
برای شرح و بررسی تحولات زبان لری ما تحولات آن را به دو دوره مجزا پیش از اسلام و بعد از اسلام تقسیم کرده ایم:
تحولات زبان لری در ادوار پیش از اسلام
منابع تاریخی و باستان شناسی در خصوص منشاء نژادی و زبانی لرها با هم اختلاف نظر فراوان دارند.تاریخ استقرار این قوم در سرزمین ایران و در بخش های میانی زاگرس مرکزی ریشه در ژرفنای تاریخ دارد.از این رو فقر منابع اطلاعاتی بر سپیده دم تاریخ قوم لر سایه انداخته است.برخی محققان همچون «آندره گدار» و «دیاکونوف» این قوم را از نژاد انسان های نخستین ایران یا به اصطلاح«آسیانیک»می دانند که بین پنجاه تا صد هزار سال قبل بصورت جوامع ابتدایی در غارها و شکاف کوه ها از طریق شکار و جمع آوری دانه های وحشی زندگی می کردند.آنها به تدریج مراحل تکامل فرهنگی را از دوره پارینه سنگی،میانه سنگی،نوسنگی،و شهرنشینی پشت سر گذاشته اند. انسان نخستین زاگرس مرکزی برای اولین بار، به اهلی کردن حیوانات و کاشت نباتات پرداخته یا به عبارت دیگر زندگی ده نشینی وکشاورزی را که لازمه پیدایش تمدن بوده آغاز کرده است .با توجه به آنچه گفته شد مناطقی که امروزه لرها در آن بسر می برند قرن ها پیش از ورود آریایی های مهاجر، مسکون بوده است.در زمینه جوامع پیش از تاریخ سرزمین لرستان ،باستان شناسان خارجی همچون فرانک هول،هرتسفلد،دمورگان،و...تحقیقات گسترده ای انجام داده اند.مردمانی که از ادوار پیش از تاریخ در مناطق لرنشین سکونت داشتند در هزاره سوم پیش از میلاد در دنیای باستان« کاسی» نامیده می شدند.نام کاسی اولین بار در زمان پادشاهی «شمشوایلوانا»پسر «هامورابی/حمورابی» که در تاریخ دوهزار و هشتاد تا دوهزارو چهل و سه پیش از میلاد (2080-2043 ق.م)در بابل پادشاهی داشته دیده می شود.(کریمی،1377،ص22).کاسی ها در کوه های لرستان و بختیاری سکونت داشتند و با عیلامی ها و گوتی ها(کردهای امروزی)همسایه بودند آنان در سپیده دم تاریخ ایران ، مهمترین قبایل کوهستانی زاگرس شمرده می شدند، پیشه دامداری داشتند و گفته می شود در زمان خود متمدن ترین ملل عصر خود بوده اند. گذشته از نظریه بومی بودن کاسی ها تعداد دیگری از محققان از جملهپرفسور «مینورسکی» بر این اعتقادند که کاسی ها شعبه ای از مهاجران قوم آریایی ها هستند که پیش از دیگر اقوام ماد و پارس، به ایران مهاجرت کرده اند و پس از مدتی اقامت در کوه های قفقاز و سواحل دریای خزر سرانجام به سلسله جبال زاگرس پناه آورده و در کوه های لرستان اقامت گزیده اند.گذشته از منشاء نژادی کاسی ها،آنگونه که دکتر «بهمن کریمی» می نگارد، از زبان کاسی ها اطلاع زیادی در دست نیست ولی اسامی تعدادی از پادشاهان و خدایان آنها وهمینطور شباهت برنزهای ساخت آنها با مردم قفقاز و طالش موجب شده است برخی باستان شناسان و محققان این قوم را آریایی بدانند. (کریمی،1377،ص23) کاسی ها چیره دستی فوق العاده ای در ساختن مصنوعات مفرغی به دست آوردند و با زبانی که با عیلامی قرابت داشت ،سخن می گفتند. کاسی ها سوارکارانی دلیر و جنگجو بودند و بارها با همسایگان خود از جمله عیلامی ها و بابلی ها در افتادند. آنها حتی توانستند دولت بابل را سرنگون و مدت شش قرن بر آن سرزمین حکمرانی کنند. حکومت کاسی ها بر بابل در نتیجه شکست از عیلامی ها به پایان رسید . آنها پس از شکست از عیلامی ها ، به سرزمین کوهستانی خود یعنی لرستان بازگشتند.(خودگو،1378،ص13) متاسفانه درباره زبان این قوم که دیاکونف آنان را اجداد لرهای امروزی می داند،چیز زیادی نمی دانیم.«دیاکونف» در این زمینه اظهار می دارد:«زبان کاسی ها دست کم از هزاره دوم پیش از میلاد در لرستان کنونی بدان سخن گفته می شد ،برای نوشتن به کار نمی رفت و مدارک بسیار اندکی از آن در دست است.» (دیاکونف،1378،ص43) دکتر «بهمن کریمی» نیز معتقد است کاسی ها مردم بیسوادی بوده اند ولی همین که با مردم بین النهرین آشنایی پیدا کردند خط آنها را فرا گرفتند و در امور مذهبی از آنها اقتباساتی نمودند.(کریمی،1377ص22)
یکی دیگر از اقوام باستانی که با کاسی ها در همسایگی بسر می بردند و بخش های بزرگی از لرستان تاریخی را زیر سلطه داشتند عیلامی ها بودند.عیلامی ها از نژاد بومی ایران (آسیانیک) و از چگونگی تشکیل جوامع و ابتدای تاریخ ایشان اطلاع درستی در دست نیست ولی آنچه مسلم است ، از اوایل هزاره چهارم و پیش از ورود اقوام آریایی به ایران ،موفق به ایجاد دولتی در بخش هایی از سرزمین ایران شامل خوزستان ،لرستان ،ایلام و بختیاری شده اند.در زمان عیلامی ها سلسله ای بنام «سیماشکی»بر سرزمین کاسی ها حکومت می کرد.( هینس:ص81،1377)بسیاری از سواران کاسی در جنگ های دولت ایلام با دشمنانشان مشارکت داشتند. بنا به گفته یکی از مورخان کاسی ها 50 هزار مادیان داشتند و شاهان هخامنشی برای عبور از جاده ی بین شوش و اکباتان به آنها باج راه می پرداختند.(فروتینی،1377،ص10) زبانی که عیلامی ها برای تکلم از آن استفاده می کردند در پرده ابهام است.دیاکونف محقق مشهور روس در زمینه زبان عیلامی ها می نویسد:«تا زمان رسیدن نخستین موج زبان های هند و اروپایی به ایران ساکنان این کشور به زبان هایی سخن می گفتند که دانش بسیار اندکی در آن باره داریم.از جمله آن ها و شاید رایج ترینشان زبان عیلامی بود.» (دیاکونف،1378،ص44)
با توجه به آنچه گفته شد، باید گفت، چنانچه بپذیریم کاسی ها از نژاد بومی ایران بوده که از هزاران سال پیش از ورود آریایی ها در زاگرس مرکزی سکونت داشته اند و قومی نانویسا و به زبانی غیر از زبان فارسی سخن می گفته اند، سوالی که در اینجا به ذهن می رسد آن است که اصولا پارسی زبان شدن کاسی ها که در مناطق مناطق لرنشین سکونت داشتند،چگونه و از چه زمانی آغاز شده است؟
چنین به نظر می رسد که فرایند پارسی زبان شدن آنها باید در طول ادواری که دولت های ماد،هخامنشی،سلوکی،اشکانی و ساسانی بر ایران و سرزمین کاسی ها تسلط داشته اند و حتی در ادوار پس از اسلام تا به امروز به تدریج صورت گرفته شده باشد.به نظر نگارنده،در روزگار باستان که رسانه های گروهی همچون رادیو و تلویزیون ، نظام آموزش و پرورش منسجم و متمرکز امروزی و وسایل نقلیه وجود نداشته و از سوی دیگر محدودیت های جغرافیایی ارتباطات فردی وگروهای اجتماعات بشری را با مشکل مواجه می ساخته بعید به نظر می رسد زبان قومی فی البداهه و بدون درآمیختگی نژادی، تغییر کرده باشد.بنابراین در دنیای گذشته تغییرات زبانی و فرهنگی همواره با مهاجرت اقوام و غلبه سیاسی توام بوده است .بدین صورت که معمولا اقوامی که جمعیت کمتر و فرهنگ و تمدن پایین ترداشته اند از لحاظ فرهنگی و زبانی مغلوب اقوامی شده اند که جمعیت بیشتر و از فرهنگ و تمدن بالاتری برخوردار بوده اند.از این رو نگارنده معتقد است رواج وگسترش زبان فارسی در میان بومیان لرستان که به هنگام مهاجرت اقوام آریایی جمعیت متنابهی داشته اند، نتیجه یک مهاجرت گسترده و ارتباط وآمیزش طولانی مدت قوم پارس زبان با بومیان لرستان بوده است. این قوم مهاجر یا مهاجم ممکن است خودکاسی ها بوده باشند که بقول برخی باستان شناسان ،شاخه ای از قوم بزرگ آریایی بوده اند و یا گروه هایی از فارس زبانان آریایی بوده اندکه در خلال سده هایی که حکومت های ماد، هخامنشی ، سلوکی و اشکانی و ساسانی بر سرزمین پهناور ایران حکمرانی کرده اند، به لرستان مهاجرت کرده اند . پروفسور «مینورسکی» بر این نظریه تاکید می کند ومعتقد است که فراگیرندگی و گسترش فرهنگ ایرانی در منطقه لرستان یقینا هنگام تشکیل امپراطورهای بزرگ هخامنشیان، مقدونیان، سلوکیان، اشکانیان و سرانجام در زمان ساسانیان با شتاب بیشتری صورت کرفته است.(مینورسکی،1362،ص17) دکتر امان اللهی بهاروند از قول «پروفسور ویندفر»که در گویش های ایرانی تخصصی دارد، معتقد است که لرها در حدود 800 سال پیش از میلاد به اتفاق هخامنشیان به عنوان جنگجو به مناطق فعلی مهاجرت کرده اند.(امان اللهی بهاروند،1370،ص53)«پروفسور تکستون» استاد زبان فارسی در دانشگاه هاروارد نیزاز این نظریه ای پشتیبانی می کند و معتقد است که زبان لری نزدیک به هزار سال پیش یا کمتر از زبان فارسی منشعب شده است .(امان اللهی بهاروند،1362،ص53) و اما«گیرشمن» محقق فرانسوی که سال ها عمر خود را بر روی تاریخ باستانی ایران صرف کرده است، اعتقاد دارد کاسی ها در اصل از نژاد بومی ایران بوده که در آغاز هزاره دوم در درون جمعیت مهاجر هندو اروپایی مستهلک شده اند.او می نویسد:«محوطه زاگرس که مسکن کاسیان بود مربوط به قسمت مرکزی رشته جبال لرستان جدید است...توده جمعیت که در اصل آسیایی بودند،در هزاره دوم به توسط هندو اروپاییان- که حکومتی اشرافی و نظامی با جمعیت اندک تشکیل داده بودند،مجاز شدند که خود را در میان طبقه حاکم جای دهند،هر چند زبان خویش را از دست دادند.»(گیرشمن،1354،ص54)«سر هنری راولینسون» مستشرق انگلیسی که در دوره قاجار به لرستان آمده و مدت ها در میان لرها زندگی کرده و از سوی دیگر با زبان های باستانی ایران آشنایی داشته و برای اولین بار موفق به خواندن خط میخی کتیبه بیستون شده است، در سفرنامه خود در خصوص زبان لری می نویسد که: «تاکنون این گویش را بازمانده زبان پهلوی می دانستند ولی من بر این پندارم که زبان لری از فارسی باستان مشتق شده که همزمان با زبان پهلوی به طور جداگانه و مشخص صحبت می شده است»(راولینسون،13،ص59)
با توجه به آنچه گفته شد مشخص است که پیش از مهاجرت آریایی ها جمعیت بومی ساکن ایران و من جمله لرستان بوده اند که ما از زبان آنها بیخبریم و این گروهای انسانی پیش از تاریخ بتدریج در نژاد و زبان آریایی های پارسی زبان ترکیب شده اند. ولی آیا این ترکیب موجب نابودی کامل زبان بومیان شد؟نگارنده بر این اعتقاد است که در صورت غلبه یک زبان بر زبانی دیگر هرگز تمامی واژه ها،آواها، اصطلاحات و قواعد و دستور زبان قوم مغلوب از بین نرفته بلکه بخشی از عناصرزبان قبلی با زبان جدید در می آمیزد و زبان جدیدی را شکل می دهد که اگر چه ممکن است رنگ و بوی زبان غالب نمایان تر باشد ولی بهیچ وجه نمی توان منکرحذف تمام عناصر زبان قوم مغلوب بود.ولی متاسفانه به دلیل بی اطلاعی از چند و چون زبان های پیش از تاریخ مردم لرستان امروزه نمی توان تشخیص داد چه عناصری از زبان گذشته در زبان جدید بجای مانده است. این موضوع در ارتباط با عناصر دیگر فرهنگ نیز صدق می کند.اینکه امروزه در زبان لری بعضا واژه ها و اصطلاحات و قواعدی دیده می شود که در زبان معیار فارسی امروزی مشاهده نمی شوند،از سه عامل اساسی نشات می گیرد:
1-ریشه در زبان های ناشناخته پیش از تاریخ ایران دارند همچون زبان کاسی ها و عیلامی ها.
2-ریشه در بن واژه ها و اصطلاحات و قواعد دستوری زبان آریایی و گویش های آن دارند. همچون فارسی باستان،اوستایی،مادی،سکایی،سانسکریت که اجدد زبان فارسی نو محسوب می شوند.
3- ریشه در زبان های بیگانه دارند. همچون زبان های ترکی،مغولی،عربی،انگلیسی،روسی وغیرو .
بررسی بن واژه های گروه اول یعنی زبان های پیش از ورود آریایی ها، به دلیل فقدان اسناد و شواهد مکتوب، بسیار سخت و تا حدی غیر ممکن است . اطلاعات ما در خصوص زبان کاسی ها و عیلامی ها جز در حد نام تعدادی از خدایان و پادشاهان آنان فراتر نمی رود. بنابراین نمی توان به صراحت گفت امروزه چه واژه ها و اصطلاحاتی از این زبان ها در گویش لری باقی مانده است.ولی بررسی گروه دوم با توجه اسناد و منابع متنوع فارسی آسان تر به نظر می رسد . بررسی این مهم در حوزه تخصصی نگارنده نیست ولی صاحب نظران و متخصصان علم لغت و زبان شناسی می توانند با پژوهش در این زمینه به یافته های جدیدی ما را رهنمون سازند.بدیهی است شناسایی بن واژها،ترکیبات افعال،اصطلاحات،آواشناسی،واج شناسی،دستورزبان و... زبان مردم لر درک عمیقی از تحولات زبان آنان را در پویه تاریخ و سهم زبان ها و گویش های مختلف را در شکل گیری زبان لری آشکار خواهد کرد. اصولأ تغییر و تحول زبانها یکی از ویژگیهای ذاتی آن هاست که تحت تأثیر عوامل درون زبانی و عوامل برون زبانی انجام میگیرد.تحت تأثیر پدیدههای فرهنگی و اجتماعی شاهد دو نوع تغییر زبانی هستیم؛ تغییر تدریجی و تغییر ناگهانی که معمولاً نوع اول رواج بیشتری دارد.تغییر زبان شامل تغییرات سطوح ساختاری سهگانه یعنی نحوی، واژگانی و آوایی است که در این بین تغییر نحوی کندتر از تغییر واژگانی و آوایی انجام میگیرد.به نظر نگارنده آنچه باعث تمایز و انشعاب زبان لری از زبان فارسی امروزی یا زبان رسمی کشور شده است، ریشه در تحولات سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی دارد که به تدریج در طول قرن های متمادی در دوران پیش از اسلام و بعد از آن اتفاق افتاده است.
با توجه به بررسی ساختار دستوری،آوایی و بن واژه های زبان لری،چنانچه بخواهیم رد پای این زبان را در ادوار پیش از اسلام پی گیری کنیم. بنا به اعتقاد بسیاری از زبان شناسان داخلی و خارجی این زبان ریشه در زبان پهلوی و زبان اوستایی دارد.پیش از اسلام مناطق لرنشین قرن ها بخشی از امپراتوری وسیع هخامنشی ،سلوکی،اشکانی و ساسانی بود.درسراسر این امپراتوری ها ،زبان ها و گویش های متعددی رایج بود که بحث در باره آنها در این نوشتار نمی گنجد همین قدر می توان گفت که در دوره هخامنشیان زبان فراگیر، زبان پارسی باستان بود که در زمان اشکانییان و ساسانیان تکامل یافته به شکل ساده تر فارسی میانه(پهلوی) تبدیل شد. بعد از اسلام از دل فارسی میانه، فارسی نو که همین فارسی امروزی است متولد شد.(اقبال آشتیانی،1376،ص53-56)
در دوره ساسانیان(226-651م) هم چنانکه گفته شد زبان فارسی میانه با لهجه های مختلف در سراسر ایران رایج بود وچنانچه پیداست در مناطق غربی ایران ،شاخه ای از زبان پارسی موسوم به پهلوی رایج بود ومردم لرنشین به این گویش تکلم می کردند.ما در این دوره از کم و کیف لهجه ای که لرها بدین زبان تکلم می کردند و اختلافی که با دیگر لهجه های فارسی داشت اطلاعاتی در دست نداریم.در این دوره همچنین زبان اوستایی- که زبان دینی و کتاب مقدس زرتشتیان بود و هم ریشه و نزدیک به زبان فارسی باستان بود- در سراسر ایران رایج بود و این زبان هم با توجه به مطالعات زبان شناسی جدید گویا در زبان مردم لرزبان تاثیر ژرفی بجای گذاشته است. زبان لری امروزه سرشار از واژگانی است که ریشه پهلوی و اوستایی دارند همچنین مقایسه ساختاردستور زبان و ساختار لغات و ساختار آوایی زبان لری با زبان پهلوی واوستایی روشن می کند زبان لری چیزی جدای از زبان پهلوی و اوستایی نیست که در ادوار بعد با پذیرش لغاتی چند از زبان های عربی ،ترکی ،مغولی و....در طول قرن ها حاکمیت این اقوام بر مناطق لرنشین و همچنین همزیستی با دیگر گویش وران همسایه خود چون گویش وران لک زبان و کرد زبان و غیرو تاثیراتی پذیرفته تا به شکل کنونی درآمده است. آقای «اکبر یاوریان» در پیشگفتار کتاب خود«واژه نامه لری»،ایرج محرر در کتاب«پیوند واژهای لری با دیگر زبانهای آریایی و غلامرضا کرمیان در کتاب«واژگان اشکانی و ساسانی در زبان لری» لیست بلند بالایی از واژهای مشترک در زبان لری و اوستایی ارائه داده اند که نشان از عمق تاثیر زبان اوستایی در زبان لری دارد.آقای یاوری ،معتقد است که زبان لری از نظر دستوری از قواعد زبان فارسی پهلوی و دری با استثنائات کمی چون نشانه مصدری ویژه پیروی می کند و بر این اساس آن را باید گویشی از زبان فارسی قلمداد کرد.
در ذیل به چند نمونه از لغات اشاره می شود:
بینی:در لری پت petدراوستاپئیتیpaiti
اشک:در لری اسرaser در اوستا اسروasru
مگس :پخشهpasxa دراوستا مخشیmaxsi
چندش: سزرگهsezergahدر اوستاسترتstereta
بذر:تومtom-تخم دراوستا توم tom
سوار:سوسوارsosowar در اوستا سوسبارsosebar
غار:إشکفت eskaft و در اوستا ایشکت iskata
ماندن: منه mane در اوستا ماننmann
لاکپشت: کیسل kesal دراوستا کسیپkasyapa
سفید: اسبیesbeدر اوستا اسپیspi (یاوریان،1385،ص24-36)